آيا افغانها خود شان مشكل شان را حل نمي توانند؟
محمد اسحاق فياض محمد اسحاق فياض

ظاهرا رد صلاحيت آقاي اسپنتا توسط پارلمان افغانستان كه به دليل كوتاهي اين وزارت خانه درمورد اخراج مهاجران افغان ازايران، صورت گرفت، تبديل به يك جنجال سياسي بين المللي گرديده است. آقاي قانوني در مصاحبه اي تنش موجود ميان قوه اجرائيه و مقننه را بردوش اطرافيان آقاي كرزي انداخت و گفت: حلقات اطراف رئیس جمهور تشنج را در میان قوه مجریه و مقننه به وجود آورده است. او گفت: داکتر اسپنتا به خاطر ضعف و عدم کفایت کاری در امور مهاجرین، کم ‌کاری و عملکرد ضعیف در رسید‌گی به وضعیت مهاجرین داخل ایران، نا آگاهی و بی‏ اطلاعی از متضررین و زندانیان افغان در ایران، مذاکرات وگفتگوهای ناکافی با مقامات ایرانی در جلوگیری از اخراج مهاجرین، نداشتن اطلاع از موافقت نامه سه جانبه میان ایران، افغانستان و سازمان ملل متحد در امور پناهندگان و قناعت بخش نبودن جواب‏ های ارائه شده به پارلمان سلب صلاحیت و از سمتش برکنار شد.اما دولت‌ مردان از دلایل موجه در مورد رد صلاحیت داکتر اسپنتا سوء تعبیر کرده ‌اند و با گزارشات نا‏سنجیده و غیر‏مسئولانه برخی اشخاص در اطراف کرزی، وی را در چارچوبی بسته، به اخذ تصمیمی نامناسب سوق داده ‏اند. هم چنين آقاي قانوني گفته است كه: در کجای قانون نوشته شده است که دادگاه عالي حق و وظیفه دارد تا رد صلاحیت یا صلاحیت وزیر امور خارجه را تفسیر و وضاحت آن را بررسی کند. این خواسته‌ها کاملا خلاف واقعیت و قانون اساسی کشور می‌باشد.

اما دردر ادامه حمايت هاي داخلي از اسپنتا جمعي از وكلا پارلمان و نيز24 نهاد مدني به حمايت از اسپنتا برخواسته اند و لي در كنار اين مسئله آن چه قابل توجه به نظر مي رسد حمايت هاي خارجي است كه آز آقاي اسپنتا آغاز شده است، دفتر نمایندگی سازمان ملل متحد در افغانستان (یوناما) از دولت و پارلمان خواسته است تا به جنجال سلب اعتماد وزیر خارجه افغانستان پایان بخشد، زيرا اینگونه جنجالها به تحکیم ثبات در کشور تاثیر مي گذارد. آقاي آدارین ادواردز سخنگوی یونامامي گويد: نظر یوناما این است که قانون اساسی به پارلمان صلاحیت سرزنش کردن و یا دادن رای عدم اعتماد را داده است، اما قانون اساسی مشخصا به پارلمان این حق را نمی دهد که وزیران را برکنار کند. حق برکنار کردن وزرا به رئیس جمهور تعلق دارد. مجلس نمایندگان حق تائید و یا رد صلاحیت وزرایی که از سوی رئیس جمهور معرفی می شوند، برای خود محفوظ نگه می دارد. هم چنين آقاي فرانکس والتر، وزیر خارجه آلمان که درحال بازدید از افغانستان است گفته است: همتای من آقای اسپنتا در کنفرانس های بین المللی زیادی از سیمای افغانستان نمایندگی کرده و یکی از بهترین نماینده های تمایل بین المللی نسبت به افغانستان بوده است، به نظر من نبودن آقای اسپنتا در کابینه افغانستان ممکن است تا حدودی باعث بروز نگرانی های جامعه جهانی شود.

با توجه به اين فرايند چند سئوال اساسي كه اذهان را به خود مشغول مي كند اين است كه آيا افغانستان حتي در تفسير و برداشت قانون اساسي خود هم به خارجيان محتاج است و آنان مواد قانوانين افغانستان را تفسير مي كنند؟ آيا دولت افغانستان تا به اين حد ضعيف است كه كشورهاي خارجي در مسايل داخلي اين دولت به طور مستقيم اظهار نظر مي كنند؟ سئوال مهمترازاعضاي پارلمان اين است كه نقش بين المللي كه اسپنتا در وزارت داخله داشت قابل انكار نيست، اما چرا اكثريت نمايندگان بدون در نظر داشت اين واقعيت ها و ضرورت ها چنين عجولانه در باره وي تصميم گرفتند، آيا نمايندگان پارلمان شعور سياسي لازم را نداشتند و يا با عقده گشايي با اين مسئله برخورد كردند؟ آيا پارلمان محترم كه اين همه از رد مرز شدگان مهاجران سخن ميگويند تا كنون چه كاري براي اين مهاجران انجام داده اند آيا اين پارلمان كميسيون خارجي ندارد چرا در قبال مهاجران موضع روشن ندارد؟ آيا با متهم كردن چند وزارت خانه به كم كاري و بي توجهي كار بزرگي درمورد مهاجرين صورت گرفته است؟ آيا پارلمان فقط همين وظيفه را در قبال مهاجرين دارد كه دو وزير را استحضار كنند وبس؟

متاسفانه اتفاقات سياسي كه در افغانستان رخ مي دهد پر از سئولات حل نشده است، سئوالاتي كه از حقيقت و واقعيت ها مي پرسد اما اين واقعيت ها در لابلاي رقابتها و كشمكش هاي جناحي و شخصي گم مي شود و انسان در حيرت مي ماند كه قضيه اخراج اجباري مهاجران (به جايي اين كه به داد اين مردم رسيدگي شود) به كجا ها كه كشيده نشد، تنش هاي  كه رنج و درد مهاجران رد مرز شده را به فراموشي مي سپارد و خود به معضله سياسي تبديل مي گردد.

 واقعيت قضيه اين است كه هيچ نهاد سياسي و حقوقي خارجي حق تفسير قانون اساسي و ديگر قوانين يك كشور را ندارد، دفتر سازمان ملل ( يوناما) در عين حالي كه تلاش هاي زيادي در راستاي صلح و ثبات در افغانستان انجام داده و مردم افغانستان تلاش هاي اين نهاد بين المللي را فراموش نخواهد كرد، اما مردم ما اين انتظار را نيز از اين سازمان ندارند كه در تفسير و برداشت از قانون اساسي افغانستان نظر بدهد. طبيعي است كه و قتي نمايندگان مردم برعدم صلاحيت وزيري راي داد اين وزير نمي تواند به كار خود ادامه بدهد و در صورت بروزاختلاف به مرجع قانوني ديگري در داخل افغانستان مراجعه مي شود. و نيز وقتي صلاحيت يك وزير از سوي پارلمان رد گرديد، رئيس جمهور هم حق ندارد او را برسرجايش ابقانمايد و مسئول محترم يوناما از قانون اساسي و اختيارات رئيس جمهور تفسيرغلط نموده است، آنچه آقاي اسپنتا را توسط دستور آقاي كرزي بر سر جايش ابقاكرد تشكيك در نحوه استيضاح و دوبار راي گيري بود و گرنه آقاي كرزي هم حق نداشت ايشان را به عنوان وزير ابقانمايد.

در كناراين مسئله حمايت علني وزير خارجه آلمان از آقاي اسپنتا بازهم وجهه استقلال دولت افغانستان را خدشه دارد كرد و از نظر سياسي نوعي دخالت در امور داخلي افغانستان به شمار مي آيد و اين نشان مي دهد كه كشورهاي همسايه و غربي ها هر كدام براي شان در دولت و پارلمان افغانستان افرادي را دارند كه هر وقت موقعيت آنان از نظر سياسي به خطرمي بينند، فورا به حمايت ازآنان بر مي خيزند.

 البته وزير خارجه آلمان به يك نكته اساسي اشاره كرد و آن اين بود كه چهره تكنوكرات آقاي اسپنتا سبب شده كه كشورهاي غربي بيشترين اعتماد را به وي داشته باشند، طبيعي است كه جلب توجه كشور هاي غربي به سوي افغانستان يكي از نياز هاي اساسي دولت افغانستان به شمار مي رود زيرا اين كشورها بيشترين كمك ها را به افغانستان مي كند و دليل انتخاب آقاي اسپنتا توسط آقاي كرزي به  عنوان وزيرخارجه همين دليل بوده است. مسئله مهمي  كه پارلمان افغانستان از آن بي خبر بود و بدون در نظر گرفتن نقش مثبت آقاي اسپنتا در سياست خارجي با كشورهاي غربي عجولانه وي را استحضار كرد و راي عدم اعتماد به او داد در همين نكته نهفته است.

 متاسفانه رقابت هاي منفي سبب شده است كه هر دو جناح يك ديگر متهم كنند كه با اشاره خارجي ها  دست به چنين اقداماتي مي زنند، آقاي اسپنتا معتقد است دست هاي كشورهاي همسايه كه شايد منظور شان ايران و يا پاكستان باشد در اين قضايا دخيل است و پارلمان هم اطرافيان كرزي رادر اين چالش دخيل مي دانند. اما حقيقت اين بازي هاي پشت پرده چيست؟

از آنجايي كه نظام سياسي درافغانستان از اقتدار كامل برخوردار نيست، اين احتمال وجود دارد كه  چه كشورهاي همسايه و چه كشورهاي غربي از افرادي در درون دولت و پارلمان خوشش شان بيايد و به راحتي در امور داخلي افغانستان دست اندازي كنند.اگر از واقعيت نگذريم از نوع موضع گيري دولت ايران و اطلاع رساني در مطبوعات اين كشور در مورد اسپنتا آشكار بود كه اين كشور چندان دل خوشي از اسپنتا ندارد و داكتر عبد الله را بروي ترجيح مي دهد. بنا براين اگر حمايت وزير خارجه آلمان نوعي دخالت درامور افغانستان به شمار رود، در استيضاح و راي عدم اعتماد آقاي اسپنتا نيز معلوم نيست كه دست هاي خارجي كار نكرده باشد، زيرا نحوه حمايت ها و مخالفت ها آشكار مي كند كه چه جناح هايي با اسپنتا مخالفت مي كند و چه نهاد هايي حمايت.

آنچه از اين رويداد سياسي نتيجه بدست مي آيد اين است كه افغانها قادر نيستند يك مسئله ساده داخلي را در بين خود شان بدون درد سرحل و فصل نمايند، عامل اصلي اين كشمكش ها اين است كه جناح ها منافع  و خواسته هاي مردم و واقعيت ها را قرباني منافع جناحي شان مي كنند و مسئله را چنان در پيچ و خم كوچه هاي سياست مي كشانند كه اصل مطلب به فراشي سپرده مي شود و حواشي خود به يك چالش سياسي تبديل مي گردد.

از آن جاي كه نظام و اقتدارسياسي در افغانستان ضعيف است كشورهاي خارجي به آساني در درون نظام سياسي افغانستان دست درازي مي كنند واين دست درازي ها و رقابت هاي جناحي سبب مي گردد كه در مورد صلاحيت هاي افراد قضاوت بي جا صورت بگيرد.

 

 

 

 


May 27th, 2007


  برداشت و بازنویسی درونمایه این تارنما در جاهای دیگر آزاد است. خواهشمندم، خاستگاه را یادآوری نمایید.
 
گزیده مقالات